عنوان اثر
از من بکاه و بر خودت بیفزا
جنس اثر
عکس_ گل_ دیوار کاهگلی
ارزش تخمینی توسط هنرمند
40,000,000 ریال
عکس 3*4 که عکسی است نشاندهنده هویت فردیست، حالا که به ابعادی عظیم در آمده مخدوش شده و متلاشیست و از قضا توسط تاریخش مخدوش شده. این عکس را در کوچه پس کوچه های تهران پیدا کردم. هویتی گمنام. انتخاب فضای پس زمینه کاه گلی با کشته بری های ریخته و تلاشی شده هم راستا با فرم این عکس بود. چشم و ذهن بین یک فرم معاصر در بستر تاریخ فرو ریخته دچار تناقض می شود.
هویت مخدوش شده برگ اول شناسنامه همجوار با این محیط نشانه ای مستقیم به مساله هویت دارد. و صدایی که به صورت نریشن به گوش مخاطب می رسد کمپلکسی است از مفاهیمی که مرا با مساله هویتی در گیر می کند.
استیت منت: بيرون هر چيزي درون چيزي ديگراست و تاريخ، روايت اين در -هم شدن- هاي پي درپي است. هر کنج و نورد و پستويي، هر ياد-ويرانه اي
آشکارا بر چيز ديگري اشاره دارند.
گزاره ي " درون" به صورت ضمني بر پيوستگي اش با بيرون صحه مي گذارد.
" من، ديگري هستم" و همين حالا قرار است تمام هراس ها و ياد ها را از درگاه پوست به ياد بياورم.
بارها براي مرگ، شيوه هاي آزموده در خدايان، اسطوره و افسانه ها را مرور مي کنيم و بديهي است زبان، تا نهادينه شدن تصاوير و نقوش و نيز تا
دوام يافتن بناها و مسکن ها، سازه اي مرزي بوده است.
سازه مرزي؛ همان لکه هاست يا سيم خاردار يا پرده نمايش. چيزي است که بيش از آنکه محل اشاره باشد، مورد اشاره است.
همين ساختمان ها، همين کنج و توها، سر که بچرخاني چيزها درهم کناري شان معنامند مي شوند.
همين سر چرخاندن و ديدن. آيا از سويي ديگر همان ديده شدن نيست؟
کسي که مي بيند آيا ديده نمي شود؟ چنانچه من، ديگري هستم، او کيست؟ اين پيوستگي در مورد اشاره بودن و محل اشاره بودن، چگونه به
سرانجام کلمه و مفهوم شدن رسيده است.
کسي که از خودش بکاهد بر ديگري بيفزايد، از ميان ضماير "ما را بر مي گزيند و هم مي بيند و هم ديده مي شود.